Player FM 앱으로 오프라인으로 전환하세요!
مردمشاهی ۲۵ (جمهوری ایرانی)
Manage episode 502200725 series 3272245
فرهنگشهر . . . چرا ما جمهوری ایرانی میگوییم، ولی مانند جمهوریخواهان بسیاری که امروزه آویزان کالچر غربی، به اصطلاح چپگرا و راستگرا، و یا برخی از اصلاح طلبان خجالتی و کمونیستهای بیمیهن.. با بر زبان آوردن که هیچ، حتا با شنیدن «پاینده ایران» ، تبخال و کهیر نمیزنیم و درجا سکته ناقص نمیکنیم!؟ چونکه وارونه این شبه جمهوریخواهان (مثلنی)، بکار بردن واژه شاه، آزارمان نمیدهد و با بکار بستن آن، از درون نمیپاشیم! چراکه خوب میدانیم، جمهوری که به ایران نچسبیده باشد و بنمایههایش را از فرهنگ ایرانی نگرفته باشد و از این منش نروییده باشد، که دیگر جمهوری ایرانی (مردمشاهی) نیست. این روشی برای شناخت جمهوری فروشان فرومایه ایرانی است دوستان. داد در فرهنگ ایران، بر شالودهی قداست (گزند ناپذیری) جان و خرد بنا شده است. چنین دادی برای این بود که افراد بر پایهی هماندیشی و همکاری و همجویی، بتوانند کارهایی بکنند که از توان یک فرد به تنهایی بر نمیآید، تا بدینسان به هدفهای کوچک و دیدنی و رسیدنی برسند و با همخردی، پیوسته به زندگی دراز و شاد در آزادی و رفاه بیشتر همگانی دست یابند. بغ=خدا ، آسنبغ=همبغ=همخدایی ، باهم خدایی آفریننده، شاه (سیمرغ) شدن است، که همان واژهی امروزی انباز ما باشد، که کمپلت جهان بینی دیگری نسبت به ادیان سامی است. جامعهای که خودش به خودش شکل میدهد و اندازه میگذارد، با فرهنگ است. داد برای فریدون، بر پایهی سزاواری بنا شده بود، که سزا اینجا هم به مانای پاداش و هم جزا و کیفر است. هنوز در کردی به شکنجهگاه، سزاخانه میگویند. سزایی که برابری کنش با واکنش میباشد، و دادی که خودبخود بر روی این برابری قرار میگیرد، که همان قصاص باشد! اینجا فریدون از خرد بهمنی ضد خشم دور میشود. درحالیکه ایرج درست میخواهد داد را تهی از کاربرد قدرت و قهر و تهدید سازد. به دیگر سخن، داد را از واکنشی بودن، ایده قصاص برهاند. آیین مهر فرهنگ نخستین ایران، این برابری کنش و واکنش در داد را ویرانگر و تباه کننده جهان میداند. با مجازات نمیشود جرم و جنایت را از دنیا برانداخت و با کشت و کشتار، انسانها را تغییر داد! و این تفاوت سزاواری و برابری، این فرهنگ ماست. نه ثارالله شیعه، که شوربختانه با به ارث بردن کینه و انتقام مانویان و مزدکیان و خرمدینانی که توانایی دادستانی از حکومت موبدی/آخوندی/زرتشتی ساسانیان را نداشتند و فلسفهی ایرانی سیاوش را روایتی و حکایتی کردند، بهگونهای کینهورزی و کینهتوزی و انتقامگیری، وسیلهای شده که ما تا به امروز با کپی برداری بد از آن در صحرای کربلا درگیریم
165 에피소드
Manage episode 502200725 series 3272245
فرهنگشهر . . . چرا ما جمهوری ایرانی میگوییم، ولی مانند جمهوریخواهان بسیاری که امروزه آویزان کالچر غربی، به اصطلاح چپگرا و راستگرا، و یا برخی از اصلاح طلبان خجالتی و کمونیستهای بیمیهن.. با بر زبان آوردن که هیچ، حتا با شنیدن «پاینده ایران» ، تبخال و کهیر نمیزنیم و درجا سکته ناقص نمیکنیم!؟ چونکه وارونه این شبه جمهوریخواهان (مثلنی)، بکار بردن واژه شاه، آزارمان نمیدهد و با بکار بستن آن، از درون نمیپاشیم! چراکه خوب میدانیم، جمهوری که به ایران نچسبیده باشد و بنمایههایش را از فرهنگ ایرانی نگرفته باشد و از این منش نروییده باشد، که دیگر جمهوری ایرانی (مردمشاهی) نیست. این روشی برای شناخت جمهوری فروشان فرومایه ایرانی است دوستان. داد در فرهنگ ایران، بر شالودهی قداست (گزند ناپذیری) جان و خرد بنا شده است. چنین دادی برای این بود که افراد بر پایهی هماندیشی و همکاری و همجویی، بتوانند کارهایی بکنند که از توان یک فرد به تنهایی بر نمیآید، تا بدینسان به هدفهای کوچک و دیدنی و رسیدنی برسند و با همخردی، پیوسته به زندگی دراز و شاد در آزادی و رفاه بیشتر همگانی دست یابند. بغ=خدا ، آسنبغ=همبغ=همخدایی ، باهم خدایی آفریننده، شاه (سیمرغ) شدن است، که همان واژهی امروزی انباز ما باشد، که کمپلت جهان بینی دیگری نسبت به ادیان سامی است. جامعهای که خودش به خودش شکل میدهد و اندازه میگذارد، با فرهنگ است. داد برای فریدون، بر پایهی سزاواری بنا شده بود، که سزا اینجا هم به مانای پاداش و هم جزا و کیفر است. هنوز در کردی به شکنجهگاه، سزاخانه میگویند. سزایی که برابری کنش با واکنش میباشد، و دادی که خودبخود بر روی این برابری قرار میگیرد، که همان قصاص باشد! اینجا فریدون از خرد بهمنی ضد خشم دور میشود. درحالیکه ایرج درست میخواهد داد را تهی از کاربرد قدرت و قهر و تهدید سازد. به دیگر سخن، داد را از واکنشی بودن، ایده قصاص برهاند. آیین مهر فرهنگ نخستین ایران، این برابری کنش و واکنش در داد را ویرانگر و تباه کننده جهان میداند. با مجازات نمیشود جرم و جنایت را از دنیا برانداخت و با کشت و کشتار، انسانها را تغییر داد! و این تفاوت سزاواری و برابری، این فرهنگ ماست. نه ثارالله شیعه، که شوربختانه با به ارث بردن کینه و انتقام مانویان و مزدکیان و خرمدینانی که توانایی دادستانی از حکومت موبدی/آخوندی/زرتشتی ساسانیان را نداشتند و فلسفهی ایرانی سیاوش را روایتی و حکایتی کردند، بهگونهای کینهورزی و کینهتوزی و انتقامگیری، وسیلهای شده که ما تا به امروز با کپی برداری بد از آن در صحرای کربلا درگیریم
165 에피소드
모든 에피소드
×플레이어 FM에 오신것을 환영합니다!
플레이어 FM은 웹에서 고품질 팟캐스트를 검색하여 지금 바로 즐길 수 있도록 합니다. 최고의 팟캐스트 앱이며 Android, iPhone 및 웹에서도 작동합니다. 장치 간 구독 동기화를 위해 가입하세요.